شهید دریادار محمد ابراهیم همتی
شهید دریادار محمد ابراهیم همتی
شهادت هفتم آذرماه ۱۳۵۹
شهید همتی فرمانده ناوچه پیکان؛ دریا دلی از خطه کویری سمنان
نام: محمدابراهیم
نام خانوادگی: همتی
فرزند: عباسعلی
تاریخ تولد: 1329/01/14
محل تولد: سمنان
تاریخ استخدام:1348/07/01
تاریخ شهادت:1359/09/07
محل شهادت: آبهای نیلگون خلیج فارس
نوع شهادت: اصابت موشک به ناوچه پیکان
مسئولیت هنگام شهادت: فرمانده ناوچه پیکان
درجه : امیر دریادار
یگان خدمتی: ناوچه پیکان
هفتم آذر روزی است که در آن پرسنل شجاع ناوچه همیشه قهرمان پیکان، با هدایت فرمانده این ناوچه، شهید “محمدابراهیم همتی” عملیاتی جاودانه را به ثبت رساندند و این روز را به عنوان روز نیروی دریایی ثبت کردند.
به گزارش حیات، در این روز قهرمانان ناوچه پیکان با مقاومتی مثال زدنی گوشه های از رشادت، ایمان و اتکای به خدا را در مقابله با دشمن تا بن دندان مسلح نشان دادند و نام خود را برای همیشه در تاریج و قلب و جان ملت ایران جاودانه ساختند.
سمنان گرچه خطه ای کویری است اما در دوران دفاع مقدس دریا دلی را تقدیم اسلام و انقلاب اسلامی کرد که نامش در تاریخ جاودانه شد. این دریادل در عملیاتی به شهادت رسید که در تاریخ نیروی دریایی ایران ماندگار شد و روز شهادت وی و همرزمانش به عنوان روز نیروی دریایی نام گرفت. دریادار شهید “محمدابراهیم همتی” با ناوچه پیکان در روز هفتم آذر ۵۹ به پشتیبانی جنگنده های نیروی هوایی با وارد شدن به جنگی تمام عیار، دو فروند ناوچه “اوزا” ی عراق را به قعر آبهای نیلگون خلیج فارس فرستاد شهید محمد ابراهیم همتی فرزندی از خانواده شش فرزندی بود که در اسفندماه ۱۳۲۹ در شهر سمنان متولد شد وی به همراه خانواده، پس از گذشت شش سال از تولدش به تهران مهاجرت کرد دوران تحصیل را در این شهر گذراند و با اخذ مدرک دیپلم از دبیرستان رودکی با وجود قبولی در رشته مهندسی دانشگاه تهران به دلیل علاقه ای که به دریا داشت نیروی دریایی را برگزید و برای گذراندن دوره های ناوبری و فرماندهی کشتی به آلمان اعزام شد و در بین دانشجویان ۷۰ کشور جهان رتبه اول را به خود اختصاص داد و به ایران بازگشت
دریادار همتی برای تکمیل مهارتها و تخصص های دریانوردی پس از آلمان، مجددا به کشورهای سوئد و فرانسه اعزام شد و تا سال ۱۳۵۷ در آنجا تحصیل کرد و پس از اتمام دوره های تخصصی در بازگشت به ایران در منطقه دوم دریایی بوشهر مشغول خدمت شد
دست سرنوشت به گونه ای باور نکردنی شهید محمد ابراهیم همتی را به ناوچه پیکان پیوند زد چرا که همزمان با تحصیل در فرانسه، ناوچه پیکان به سفارش ایران در این کشور ساخته شد و این شهید بزرگوار با همین ناوچه به ایران بازگشت و تا روز شهادت در سمت فرمانده ناوچه پیکان بود و در این ناوچه خدمت کرد همزمان با آغاز جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ شهید همتی در مرخصی و در تهران به سر می برد و پس از اطلاع از تجاوز نیروهای عراقی به میهن اسلامی، بلافاصله برای تهیه بلیط و عزیمت به بوشهر عازم فرودگاه شد اما به دلیل بمباران فرودگاه و لغو پروازها از طریق هوا نتوانست عازم محل ماموریت شود. وی آرام و قرار نداشت و با اصرار بیش از حد، شبانه و با اتوبوس به شیراز رفت و از آنجا با خودروی سواری خود را به بوشهر رساند. ناوچه تحت فرماندهی دریادار محمد ابراهیم همتی دو ماه بعد در هفتم آذر ۵۹ در عملیات مروارید، هدف موشک قرار گرفت و در آبهای نیلگون خلیج فارس آرام گرفت ناوچه پیکان در این عملیات با به آتش کشیدن اسکله های نفتی “البکر” و “الامیه” مانع از صادرات نفت عراق از طریق خلیج فارس و دریای عمان شد اما پس از این عملیات، ناوچه پیکان در مسیر بازگشت هدف موشک قرار گرفت و پیکان نامی ماندگار در تاریح نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران شد در نبرد سخت دریایی هفتم آذر ۵۹ به سرفرماندهی ناوچه سرافزار پیکان، دو فروند ناوچه موشک انداز از نوع “اوزا” و ۱۳ فروند از هواپیماهای جنگنده ارتش بعثی عراق به قعر آب های خلیج همیشه فارس فرستاده شد و تعدادی از تکاوران دریایی عراق کشته شدند و تعدادی نیز به اسارت درآمدند
پایانه های “البکر” و “الامیه” از بزرگترین مراکز صدور نفت عراق است که در شمال خلیج فارس، در دهانه خور عبدالله، نزدیک جزیره بوبیان کشور کویت قرار گرفته که از شاهرگ های حیات اقتصادی عراق از طریق دریا محسوب می شدند
عملیات مروارید
در سپیده دم هفتم آذرماه 1359، قهرمانان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، طی عملیاتی موسوم به «مروارید» درس تلخی به مزدوران دریایی عراق دادند به طوری که در لحظات اولیه این عملیات متهورانه دریایی، سلحشوران این نیرو توانستند هفت ناوچه مدرن و اژدرافکن عراق موسوم به «اوزا» را در حوالی سکوهای نفتی البکر و الامیه که جنبه اقتصادى و بسیار مهمی براى دولت عراق داشت، به قعر دریا بفرستند.
در ادامه این عملیات، چند فروند دیگر از ناوها و قایق های دشمن، توسط ناوچه همیشه قهرمان «پیکان» نابود شد و تعدادی از هلی کوپترهای دشمن نیز که از ناوهای عراق پشتیبانی می کردند، ساقط و چندین فروند از هواپیماهای دشمن نیز توسط تیزپروازان نیروی هوایی و ناوچه قهرمان پیکان سرنگون شد و بسیاری از نفرات دشمن که بر روی ناوها و ناوچه های جنگی خود مستقر بودند به هلاکت رسیدند و بسیاری نیز خود را تسلیم نیروهای ایرانی کردند و سکوهای نفتی البکر و الامیه به دست نیروی دریایی ایران افتاد.
قهرمانان ناوچه همیشه جاودان پیکان همچنین در حوالى محل اصلى درگیرى، توانستند دو فروند هلى کوپتر و یک فروند از هواپیماهاى میگ عراقى را در دریا سرنگون کند.
در ادامه این عملیات نیروهاى ایرانی به آخرین منطقه شمال خلیج فارس یعنى خور عبدالله در سواحل و مرز دریایى عراق هجوم بردند و بیش از 90 درصد از یگان ها ونیروهاى پشتیبانى کننده ناوگان درگیر دریایى عراق را منهدم کنند.
سرانجام پس از ساعت ها نبرد بی امان، هنگام ظهر، در حالی که دلاور مردان نیروی دریایی، آخرین گلوله های خود را به سوی دشمن نشانه می رفتند، ناوچه پیکان مورد اصابت چند موشک قرار گرفت و با پرسنل شجاع خود در شمال خلیج فارس، در دل آب های گرم و نیلگون آن جای گرفت و بدین وسیله صفحه زرین دیگری بر تاریخ نبردهای دریایی کشور افزوده شد و نتیجه این مصاف، انهدام بزرگ ترین پایانه های صدور نفت منطقه و از کار انداختن بیش از 50% از توان رزمی نیروی دریایی عراق، همراه با از دست دادن چند فروند ناوچه و هواپیما بود.
نتیجه این نبرد آن چنان در روحیه افراد نیروی دریایی دشمن اثر گذاشت که تا پایان جنگ حرکت چندان مهمی در دریا از آن ها مشاهده نشد و در طول جنگ نیز فعالیت دریایی دشمن، با استفاده از هواپیماها و تجهیزات اهدایی از شرق و غرب، از جمله جنگنده های میراژ، محدود به حمله ناجوانمردانه علیه هدف های غیر نظامی و بی دفاع از جمله کشتی های تجاری و نفتکش ها شده بود.
در آن زمان، امام راحل(ره) درباره رزم سلحشوران جان برکف نیروى دریایى در هفتم آذر فرمودند: «... رویارویى نیروى دریایى ارتش با دشمن و آن همه افتخارات رزم، رشادت، شهامت و شهادت نشانه اى از اقتدار و اعتبار این نیروى بزرگ و سرافراز است...»
قهرمانان سرفراز عملیات موفق و پیروز «مروارید» در هفتم آذر سال 59 چنان ضربات مهلکى بر پیکره نیروى دریایى دشمن وارد کردند که امید فتح جبهه دریا را در مغز صدام حسین و سردمداران بعثى رژیم عراق به خاک سیاه تبدیل کردند.
صدام حسین در روز 30 نوامبر (10 آذر 59) در جلسه اى با حضور فرماندهان جنگى در دفتر کارش به مسؤولان حمله کننده در بخش شمال خلیج فارس گفته بود که شنیدن خبر واقعه 7 آذر و عملیات مروارید و کسب پیروزى قاطع ایرانى ها در این عملیات، بدترین خبر در طول زندگى وى بوده است.
امام خمینى (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نیز، در وصیت نامه خویش بخشى از پیام خود را خطاب به نیروهاى مسلح به نیروى دریایى ارتش جمهورى اسلامى ایران اختصاص دادند و در این باره چنین گفتند: «نیروى دریایى بحمدالله در آب هاى خلیج فارس و مرزهاى آبى کشور در عرصه دفاع مقدس از کشور اسلامى مان چون نگینى درخشنده است و برعرشه کشتى افتخار و صلابت خود استوار ایستاده است...» و از این رو بود که بنا بر فرمان امام راحل(ره) در سال 59، روز هفتم آذر به نام «روز نیروى دریایى» لقب گرفت.
آخرین عکس از ناوچه پیکان :
پدر شهید :
محمد ابراهیم اولین فرزند از 6 فرزند ما بود و در آخرین ماه زمستان سال 1329 در شهرستان به دنیا آمد .بعد از گذشت 6 سال از تولدش به تهران مهاجرت کردیم .او به مدرسه رفت و تا کسب دیپلم همیشه جزو بهترین شاگردان مدرسه بود .در سال 1348 بعد از اخذ دیپلم از دبیرستان رودکی با وجود اینکه در رشته مهندسی دانشگاه تهران قبول شده بود به دلیل علاقه ای که به دریا داشت ،نیروی در یایی را بر گزید و جهت طی دوره های ناوبری و فرماندهی کشتی به آلمان اعزام شد و در آنجا نیز در بین دانشجویان 70 کشور جهان ،رتبه اول را به خود اختصاص داد و به تهران باز گشت .
پس از بازگشت از آلمان جهت تکمیل مهارتها و تخصصهای دریا نوردی مجددا به کشور های سوئد و فرانسه اعزام شد و تا سال 1357 در آنجا به تحصیل مشغول بود .پس از اتمام دوره های تخصصی به ایران باز گشت و در منطقه دوم دریایی بوشهر مشغول به خدمت گردید .
دست سرنوشت به گو نه ای باور نکردنی شهیدهمتی را به ناوچه پیکان پیوند می زند چرا که همزمان با تحصیل در فرانسه ،ناوچه پیکان به سفارش ایران در این کشور ساخته می شود و شهید همتی با همین ناوچه به ایران باز می گردد و در ناوچه پیکان مشغول خدمت می گردید .
بیش از دو سال از آمدنش به ایران می گذشت و او در بوشهر و بر روی ناوچه پیکان خدمت می کرد که جنگ آغاز شد .روز 31 شهریور سال 1359 که حمله نیروهای عراقی به کشور آغاز شد محمد ابراهیم در مرخصی به سر می برد و تهران بود. بعد از ظهر که به فرودگاه مهر آباد حمله شد ویورش نیروهای عراقی از طریق رادیو و تلوریون اعلام گردید ،بلافاصله برای تهیه بلیط هواپیما از خانه بیرون رفت اما چند ساعت بعد با نا راحتی به خانه بر گشت و گفت :به علت حمله به فرودگاهها تمام پرواز ها لغو شده و هیچگونه پروازی صورت نمی گیرد .
آرام و قرار نداشت و اصرار داشت که شبانه به سوی بوشهر حرکت کند چرا که می گفت :در بوشهر به کمک او نیاز دارند ،بلافاصله همان شب لباس هایش را جمع کرد و با اتوبوس به شیراز رفت و از آنجا با سواری خود را به بوشهر رساند .
سه ماه بعد در هفتم آذر سال 1359 در عملیات مروارید ناوچه اش هدف
مو شک قرار گرفت و او به همراه ناوچه پیکان در آبهای خلیج فارس ماوا گرفت .
مادر شهید:
محمد ابراهیم علاقه بسیاری به امام حسین (ع) داشت و از روز اول محرم همیشه لباس مشکی می پوشید و زمانی که کوچکتر بود و تنها 10 یا 12 سال داشت با دوستانش تکیه درست کرده و هیات راه می انداختند .
محمد ابراهیم خیلی کنجکاو بود و علاقه زیادی به تجربه کسب کردن و آزمایش کردن هر چیزی داشت و حتی با یک سری وسایل ابتدایی در زیر زمین منزل ،تاریک خانه عکاسی درست کرده بود و عکس هایی را هم می گرفت و خودش ظاهر می کرد و همیشه به جای حرف زدن عمل می کرد .
محبت جزءلاینفک اخلاق محمد ابراهیم بود و به همه احترام می گذاشت ،حتی برای کودکان 5- 6 ساله ،او لحظه ای از حال من و پدرش غافل نمی شد و با اینکه پس از استخدام در نیروی در یایی سالهای متمادی در کشور های آلمان و فرانسه دوره می دید و از خانه دور بود هفته ای یکی دو بار تماس
می گرفت و از احوال ما و خواهر و برادرانش می پرسید و سراغ دوستان و فامیل را می گرفت .
مجتبی مسیحی همرزم شهید:
او فرماندهی لایق و جسور بود و در همان ماههای ابتدایی جنگ حجم بسیا ر با لایی از ماموریت های دریایی را به وسیله ناوچه پیکان به انجام می رساند ،اخلاق خیلی خوبی داشت و با پرسنل در مواقع ضروری مشورت می کرد .
یادم می آید عملیات مروارید به پایان رسیده بود و ما از اسکله های البکر و الامیه عراق دور می شدیم که شهید همتی مرا صدا زد تا بر روی عرشه بروم ،48 ساعت از آغاز عملیات گذشته بود و من چون افسر مخابرات و مسئول رادار ناوچه بودم در طول این 48 ساعت استراحت نکرده بودم .از من تشکر کرد و با دست بر روی شانه ام زد و بیشترین علت موفقیت ناوچه و عملیات را به من نسبت داد .در این حین ناگهان صدای فریاد بچه های ناوچه بلند شد که موشک به سمت ما می آید ،انتظار حمله را نداشتیم .شهید حفیظی که معاون شهید همتی بود به سمت سکان دوید و آن را به طور کامل به سمت چپ تکان داد اما متاسفانه موشک به قسمت انتهایی ناوچه اصابت کرد و من به داخل آب پرتاب شدم .زمانی که به خود آمدم ناوچه در حال غرق شدن است و هواپیماهای دشمن با شلیک خود به سمت ناوچه آن را مورد اصابت قرار داده بودند.
شهید همتی را در آخرین لحضات بر روی ناوچه که در حال غرق شدن بود دیدم اما هیچوقت پیکر محمد ابراهیم پیدا نشد و به مانند پیکان در قعر آبهای خلیج همیشه فارس ،ماوا گرفت .
ناخدا دوم بازنشسته محمد خاکشوری:
آن روز شهید همتی فرمانده ناوچه پیکان روی اسکله مرا دید، ما در فرانسه با ایشان همسفر بودیم و همدیگر را خوب می شناختیم، به من گفت امشب برویم، مأموریت ویژه ای هست. آن روز من رفتم کارها را سر و سامان دهم تا با ایشان راهی شوم که توفیق نبود و نگهبان پیدا نکردم تا جایگزین کنم و به ناوچه پیکان نرسیدم. ولی دو شب بعد با ناوچه جوشن رفتیم تا عملیات را از ناوچه پیکان تحویل بگیریم.
روز هفتم آذر ناوچه پیکان با عملیات «مروارید» موفق شد دو سکوی مهم البکر و الامیه را فتح کند.
ناخدا خاکشوری به اتفاقات مهم آن روز اشاره می کند و اظهار می دارد: ناوچه پیکان ساعت 12.30همان روز پس از فتح دو سکوی نفتی مهم عراق توسط هواپیماهای عراقی مورد اصابت موشک قرار گرفت و در دریا غرق شد تعدادی از کارکنان با بالگردهای خودی نجات یافتند.
ناخدا محمد همتی که از فرماندهان بسیار مقتدر، جسور و ورزیده بود، همراه با تعدادی از نیروهای خودی در عملیات «مروارید» به شهادت رسیدند.
ناخدا خاکشوری از غیرتمندی کارکنان نیروی دریایی و اشتیاق آنها برای دفاع از کشور خاطرات فراوان دارد و می گوید: هیچکس منتظر امریه نبود همه برای رفتن از هم پیشی می گرفتند، یعنی می خواهم به این واقعیت اقرار کنم که حتی نیروهای نظامی هم با همان روحیه بسیجی برای دفاع از کشور از هم سبقت می گرفتند.
قدرت در دریا دست ما بود. ما بعد از هفت آذر به صورت شبانه روزی در واحدهای شناور خود بودیم تا هر لحظه که نیاز باشد مأموریت خود را انجام دهیم. البته عراق دیگر نقشی نداشت و ما بیشتر برای جلوگیری از شیطنت های استکبار جهانی گشت زنی می کردیم. در عین حال که قدرت دست ما بود استکبار جهانی با هواپیماهای سوپر اتاندارد و سوپر جنرال صدام را تجهیز کردند تا بتوانند او را سر پا نگهدارند و علت مهم طولانی شدن جنگ هم کمکهای همه جانبه کشورهای دیگر به عراق بود و گرنه چنانچه خود عراق بود همان ماه اول شکست می خورد و عقب نشینی می کرد.
در عملیات والفجر 4 و والفجر 8 که به فتح بندر فاو منجر شد، نیروهای دریایی وارد جبهه زمینی شد و در ساحل توپ مستقر کرد تا از ساحل، دریا را هم تحت نظر داشته باشد.
وی ادامه می دهد: یادم هست وسعت عملیات والفجر 8 بسیار زیاد بود هنگام عملیات دریا طوفانی نمی شد، نبرد دریایی در جنگ فقط نبرد با دشمن نیست، بلکه مشکلات دیگری مثل طوفان و غرق شدن و کوسه و... هم هست. در آن طوفان ناوچه ها 40 مایل از خارک دور شدند. بدون اینکه خودمان بخواهیم. اما با تمام این موانع طبیعی و شیطنت های استکبار جهانی ما روحیه بالایی داشتیم که همان روحیه باعث شد سالها مقاومت و صبر کنیم.